بیفکرانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام وایی، نسنجیده، بدون بررسی، ازروی بیخبری (بیفکری)، بیخبرانه، بدون اندیشۀ کافی، تقلیدی، غریزی، بیتوجه فیالبداهه، بدون تأمل، بیدرنگ
جهلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ل، نادانی، ناآگاهی، ناآشنایی، غفلت، بیخبری، بیحسی فیزیکی حماقت، کوری عدم مهارت، خامی بتپرستی فرد جاهل ◄ نادان، جاهل
فراموشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه فراموشی، نسیان، کمحافظگی، بیخبری، شوریدگی نمکنشناسی لغزش حافظه آلزایمر، دیمنشا یادزدودگی
غفلتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود یدقتی، بیمبالاتی، سهو، بیملاحظگی، اهمال، مسامحه، لغزش، تغافل، بیخبری، بیتوجهی، فراموشی آبمالی، فروگذاری، کوتاهی، قصور، فقدانوظی