خسیسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یس، بخیل، مقتصد، گدامنش، ناخنخشک، ممسک، دونهمت فرومایه، پست، دنی، رذل، لئیم
کوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی م] کوری، نابینایی شبکوری، کوررنگی، عیوب چشم ◄ کمسویی برفکوری نقطۀ کور بریل، نگارش عصای سفید کورمال
همطرازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، شخص همطراز، همعرض، همتا، همکار کمیسیون همعرض طرف، رقیب، هماورد، شخص مبارز نظیر، قرین، مانند، جفت، لنگه، زوج، همسر، بدیل، مقابل، جانشین، مرادف ◄
قلیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد م، معدود، اندک، مختصر، پایین، نایاب، نادر، انگشتشمار، کمیاب، ناچیز، کمجمعیت بخیلانه ناکافی، غیرکافی، بخورونمیر تنگ، محدود چند، اند، اندی نهچندان ز