بیش ازپنجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد م] بیش ازپنج، اندی حواس پنجگانه، [◄ حواس 374]، هفت شهر عشق، هفتخوان رستم، گل صدبرگ، عجایبهفتگانه، [◄ ساختمان بلند 209] جین، دوجین صد، هزار، میلیون،
بزمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، میهمانی، مهمانی، پذیرایی، سور، ولیمه، سورچرانی، اطعام، افطاری، عروسی، ختنهسورون، پارتی خوان، سفره، بساط، میز، خوان انعام خوانچه رومیزی اسبابسفره
بیمهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یمۀ اتکایی، بیمۀعمر، بیمۀ حوادث، بیمۀ شخص ثالث، بیمۀ بدنه بیمهگذار (بیمهگزار)، بیمهشونده، بیمهگر، بیمهکننده، بیمهنامه
کینهتوزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی توز، کینهای، متنفر▼، دشمن، ظالم، رنجیده، انتقامجو، ناکام، ضد بشر
ناقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ص، ناکامل، نارسا، افتاده، نادیده گرفتهشده، جاافتاده، دارایازقلم افتادگی، محذوف تکمیلنشده▼ معیوب، خراب، بدونکمال ◄ ناقص، کم آورده لُخت، تجهیزنشده ک
ناتوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ان، کم زور، بی زور، بیبنیه، بیرمق، افتاده، ناکار، بیجان، ساقط درمانده، عاجز، افلیج، زمینگیر، پا[ی]شکسته، مفلوک، بسته، ببو، اخته، مخنث بیاختیار ب
ناخوشی دماغیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، بیماری روانی، آشفتگی شخصیتی، اختلال اعصاب، ناهنجاری (اختلال) روانی، هیستری، ناآرامی درونی، حیرانی، نِورُز، نِوروز، رواننژندی خبط دماغ فو
تباه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ردن، ازمیان بردن، به(بر)باد دادن، خراب کردن، ازبین بردن، ضایع کردن، به هدر دادن، باطل کردن، بی اثرکردن، ملغی کردن، برداشتن نابودکردن، ازصفحۀ روزگار