بیش ازپنجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد م] بیش ازپنج، اندی حواس پنجگانه، [◄ حواس 374]، هفت شهر عشق، هفتخوان رستم، گل صدبرگ، عجایبهفتگانه، [◄ ساختمان بلند 209] جین، دوجین صد، هزار، میلیون،
بمبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) نارنجک، کوکتلمولوتف بمب اتمی، بمب ئیدروژنی مین بمب خوشهای، تلۀ انفجاری
ناتوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ان، کم زور، بی زور، بیبنیه، بیرمق، افتاده، ناکار، بیجان، ساقط درمانده، عاجز، افلیج، زمینگیر، پا[ی]شکسته، مفلوک، بسته، ببو، اخته، مخنث بیاختیار ب
مؤدبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بانزاکت، باادب، خوشبرخورد، آراسته، آدابدان، مبادی آداب، باب، آقا، مقیّد، باتربیت
پدرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت بابا، پاپا، اب، باب، والد، جد، نیا پدراندر، پدرخوانده پدرجد، پدربزرگ، شخص پیر آتا، اَبا، باباجی
عزیزمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ق من، محبوبۀ من، جانم، دلم، جان دلم، جان من، نازنین من طبیب من، حبیب من سرور محترم، آقایمحترم، سرور گرامی، استاد گرامی، دوست عزیزم، استا
دوستداشتنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، محبوب، مورد علاقه، مورد پسند، خواستنی، مقبول، دلنشین، نازنین، دلربا، پسندیده، خوشایند، پاکیزه، همهپسند، مطبوع، مجید، مردمپسند، مطلوب