بزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات صیر، گناه، لغزش، فسق، فسقوفجور، خلافکاری، جنایت، خلاف، قانونشکنی فول، خطا فقدان وظیفه، ناحق، عمل بیرحمانه پروندۀ کیفری (جزائی)
متعلق بهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] متعلق به، مالِ، ازآنِ دراختیارِ، درتصرفِ مختص به وابسته به، مربوط به
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، حیوان جوان▼، گیاه نورسته▼، بچه، طفل، کودک، خردسال، نوزاد، نورسیده، مولود، نوباوه، کوچولو، نینی، فسقلی، مامانی، عروسک، گل پسر، عزیز، دردانه، ملوس،
زودباورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال دباور، خوش باور، سادهلوح، سادهدل، گول، بچه، دهنبین احمق، کودن خرافاتی، متوهم، دراشتباه بیتزویر، خام
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] جوان، نوجوان، برنا [حالتاسمی جوان 132] نابالغ، خردسال، نونهال، نوباوه، تازهپا صغیر، کودک، بچه، بچهصفت، بازیگوش کودکانه، بچگانه شیرخواره بیتجربه
سبدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام زنبیل، ساک، کیسه▲ طبق، خوانچه، تبگ، سینی، شانه گهواره، ننو، قنداق، قنداقه، تخت نوزاد، تختخواب بچه سبدحصیری، حصیر، سبد لباس سبد دستهدار، ساک، کی
اَبلَهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال َه، احمق، تهیمغز، کمهوش، قاصر، نارسا، مغزخرخورده، ببو، بُله مضحک، نامعقول، مسخره سادهلوح، خام، بیتزویر، نادان، معصوم، بیگناه، بچه، بچگ