بوی بدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی د، تعفن، عفونت، ناگوارایی، بوی گندیدگی، تجزیه، گند، نا، زیربغل، بوی دهان سیر، پیاز کثافت، ناپاکی، فاضلاب، گنداب
بومیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ی، مادری [زبان]، مقیم، ساکن، مهاجر، مردمی، خلقی، تودهای، ملی، قومی، نژادی، ایلیاتی، ایلی
بوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، عطر، بوی بد، رایحه، دود، بخور، عود نسیم نا بویایی، شامه، مشام، بینی، دماغ، سوراخ بینی ◄ برآمدگی استشمام
بو کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی بو کردن، بو کشیدن، بوییدن، نفسکشیدن کشف کردن بو دادن، اسپند دود کردن، دود دادن
بیشکلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل بیشکل، فاقد شکل، فاقدساختمان مشخص، آمورف درهم برهم، مبهم، فاقد سبک مشخص، درهم، بههمریخته متلاطم، پریشان، آشفته خام، بکر بایر، تهی سیال، مایع، خمیر
چهرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ار، سیما، عذار، جمال، چهر، عارض، طلعت، وجه، دیدار، لقا، منظر، بَشَره، برورو، تمثال، خلقت، نگار، تصویر، عکس، ریخت، قیافه، سر و وضع، شکل لپ، گونه، بنا
بوی بدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی د، تعفن، عفونت، ناگوارایی، بوی گندیدگی، تجزیه، گند، نا، زیربغل، بوی دهان سیر، پیاز کثافت، ناپاکی، فاضلاب، گنداب
بوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، عطر، بوی بد، رایحه، دود، بخور، عود نسیم نا بویایی، شامه، مشام، بینی، دماغ، سوراخ بینی ◄ برآمدگی استشمام