متعلق بهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] متعلق به، مالِ، ازآنِ دراختیارِ، درتصرفِ مختص به وابسته به، مربوط به
گریختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فرار کردن، جَستن، رَستن، رهیدن، رهایی جستن، خلاص شدن، نجات یافتن، از خطر جستن، آزاد شدن، اجتناب کردن، خودرا رها کردن، آرام شدن رمیدن، آزاد شد
متعلق بهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] متعلق به، مالِ، ازآنِ دراختیارِ، درتصرفِ مختص به وابسته به، مربوط به
احاطه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد حلقه زدن [به دورچیزی]، دور چیزی خط کشیدن، دیوار کشیدن (به دُورِ)، حلقه کردن، محصور کردن، محاطکردن، محیط کردن، محدود کردن، حصار کشیدن، حصار بستن، حدر
گنبدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل به، طاق، بقعه، ایوان مدائن، گنبد فلک کلهقند، مخروط جمجمه، سَر طاق، قوس، نیمکره قارچ، چتر، سایبان، رنگینکمان سقف مکان مقدس
شیونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی به، زاری، تضرع، سوگواری، نماز وحشت، الفاتحه (فاتحه) گریه، مویه، ناله، ضجه، هقهق، هلهله، ناله و فریاد، فغان و شیون بلند، غیه اشک، سرشک، خونا