بهخدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط الله، بالله، اشهدبالله، اشهد، خداوکیلی، خدایی، تالله به، قَسَمبه، سوگندبه
متعلق بهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] متعلق به، مالِ، ازآنِ دراختیارِ، درتصرفِ مختص به وابسته به، مربوط به
متکبر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ودن، مغرور بودن، باد به (تویِ، در، زیر) غبغب (گلو، آستین،...) انداختن، باد داشتن، باد درسر داشتن، باد کردن، از دماغ فیل افتادن، خدا رابنده ن
نادرستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ستی، تقلب، بدجنسی، پستی، ناراستی، بیوجدانی، فساد، تباهی، ناحق فساد اخلاقی، رذالت، رذیلت، پستفطرتی، فرومایگی، دنائت، خباثت، فرومایگی، دنائت، شر
نادرستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، متقلب، بدجنس، بیوجدان، خاطی، ناشایسته، نارو، نانجیب، فرصتطلب، شرور، دورو پدرسوخته، جلب ناسره، اشتباه، دارای مفهوم نادرست: [نادرستدو معنی دار
خطا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال کردن، اشتباه کردن، دچاراشتباه شدن، درست نفهمیدن، بد تعبیرکردن، بد فهمیدن، امر به(بر) کسی مشتبه شدن، اشتباه فهمیدن، نفهمیدن دچار خطا و اشتبا
دیندارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ، باخدا، مؤمن، باایمان، خداشناس، مسلمان، عامل، متشرع، متوکل، مخلص، مسلم، معتقد، مقلد، عابد، زاهد، خداترس، باتقوا دینی، مذهبی، مقدس، روحانی، مسجدی مو