انساندوستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی انساندوست، بشردوست، نوعدوست، نیکوکار مددکار اجتماعی، آدمخیرخواه ایده آلیست، معتقد بهمدینۀ فاضله، رفرمیست
عاصی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ل] عاصی بودن، انطباق نیافتن قادر بهانطباق باشرایط نبودن، تواناییانطباق بامحیط را نداشتن، همرنگ جماعت نشدن پیروی نکردن، دنبالهروی نکردن، عصیان کردن،
منطبق بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بودن، پیروی کردن، ساختن، خوردن، سازگاری کردن، سازگار بودن، بهقاعده بودن، خودرا انطباق (تطبیق) دادن، همرنگ جماعت شدن، تسلیم شدن قادربه انطباق (باشرای