بازسازی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دن، بهحالت نخستبرگرداندن، برگرداندن، بازگرداندن، بههم آوردن، بهبود دادن، ابقا کردن، در سمتخود ابقا کردن، فراخواندن احیاکردن▼، تجدیدکردن پس
بازسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قا، نوسازی، مدرنیزاسیون، اعاده، بازیافت، تجدید، احیا▼، برگرداندن بهوضعاولیه، بازیافت، جبران، برقراری(مجدد)، بازگشایی، بازگشت، برگشت، استرداد
بازسازیشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بازسازیشده، احیاشده، نوسازیشده، مثل نو تعمیری، اصلاحی مرمتشده، بهبودیافته مرتفع
بازسازیکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ه، نیروبخش، تقویتی، درمانی، بهبود دهنده، احیاکننده، زندگیبخش، جانبخش، فرحبخش، ممدحیات، مفرحذات ترمیمی، مرمت کننده، اصلاحی مفرح، نزهتبخش،
بازسازی شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ی شدن، دوباره برقرار شدن، بخودآمدن، تازه شدن، بهبود یافتن، زنده ماندن، جان سالم بهدربردن، آبرفته بهجوی [باز]آمدن، تجدید شدن، احیا شدن، ابق
بهبودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ود، پیشرفت، ترقی، توسعه، رُشد، بالندگی، پویایی، تقدم اصلاح، بهینهسازی، ارتقا، ترفیع بهسازی، عمران، عمارت، احداث، ساختمان آبادسازی، آبادانی،
برتریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، مهتری، بزرگی، بالایی، بالادستی، امتیاز، ارشدی، علو، والایی، کمال تمایز، ارجحیت، انتخاب برتر، اولویت، ترجیح، اهمیت، انتخاب جلو بودن، تقدم [در زمان]
بازسازیشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بازسازیشده، احیاشده، نوسازیشده، مثل نو تعمیری، اصلاحی مرمتشده، بهبودیافته مرتفع
بازی خانگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، جدول کلمات متقاطع، بیست سوألی، دوز بازی، اسم فامیل، یکقل دوقل، ایروپولی، بینگو، عروسکبازی
بازی تختهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ختهای، تخته نرد، شطرنج، گو، ویچی شطرنج، تختۀ شطرنج خانه، خانۀ سفید، خانۀ سیاه مهره، شاه، وزیر، فیل، اسب، رخ، قلعه، پیاده کیش، مات، پات، آمپ