بهترینِ نوعِ خودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ِ خود، نابغه، اعجوبه، شاگرد اول، تیزهوش، استثنایی، فوق العاده بااستعداد، فرد مهم، نمونۀ کمال، شاهکار رکوردشکن، رکورددار، پرفروش، بُت، عزیز په
بهترینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ین، قهرمان، رکورددار نخبه، زبده، برگزیده، گزیده، منتخب، دستچین، انتخابشده، باکلاس، نادر بهینه، بی همتا
بهتر شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ر شدن، بهبود یافتن، خوبشدن وضع، روبهبهبود گذاشتن، رفاه بهدست آوردن، بازسازی شدن، پیشرفت کردن، بالیدن آدم شدن، اصلاح شدن بههم آمدن، التیام
بهتر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، بهبود دادن، خوبکردن، ترقی دادن، اصلاح کردن▼، اصلاحات کردن، تغییر دادن مرمت کردن، وصلهپینه کردن، تعمیر کردن تبدیل کردن، تأثیر داشتن، پاک ک
باتأخیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان اتأخیر، آهسته، بهکندی، بهآرامی، یواشکی، آهسته و پیوسته درآخرین لحظه، نهایتاً نوشدارو پساز مرگ سهراب بیوقت، نابههنگام
افترافرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات همت، بهتان، اَنگ، لُغُز، غیبت، غیرحقیقت هجو، عیبجویی، توهین، استهزا فحش ◄ فحاشی
تکامل یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] تکامل یافتن، دگرگون شدن، تبدیلشدن بهتر شدن، بهکمال رسیدن اصلاح کردن بزرگشدن، رشد کردن، افزایش یافتن، شدن
مقایسهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ] مقایسهشده، منطبق، نسبی بهتر، برتر، بدتر، کهتر معالفارق، علیالسویه
بهبودیافتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ودیافته، پیشرفته، بهترشده، رونقگرفته، شکوفا، اصلاحشده، مصحح، تصحیحشده تعمیری، مرمت یافته، مرمت شده، تعمیرشده، بازسازیشده اصلاحی بهبودپذیر