درخطربودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی درخطربودن، بهتارمویی بندبودن، ثبات نداشتن، جای پای سستی داشتن، محکم نبودن خطرناک شدن اوضاع، باریک شدن کار، حساس شدن ناامنشدن، ناامن وآشوب ز
ضعیف بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] ضعیف بودن، نا نداشتن، بهبادی بندبودن بیمار بودن پژمردن، نرمشدن لنگیدن، سلانه سلانه راه رفتن، سکندری خوردن، نوسان داشتن، آهسته رفتن ضعیف شدن، نات
شخصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، تن، نفس، مرد، مخلوق، بندۀ خدا، عبد، بنده، عنصر آدم، انسان▲ افراد، اشخاص، عناصر مشارالیه فلان، یارو ◄ بینامی
خدمتگزارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام خدمتگزار، زحمتکش، پادو، مقیّد پَست، نوکرمآب، چاکر، بنده، درقیدوبند مرئوس (مرؤوس)، فرمانبردار، مطیع مظلوم
انسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ر، آدمی، اشرفمخلوقات، آدم، حوا، انس، آدمیزاده، آدمیزاد، آدمی، آدم، ابوالبشر، آفریده، ابنایبشر عبد، بنده مردم، مردمی، ناس، خلق، خلایق، بنیبشر،