شفاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی فاف، زلال، شیشهای، بلوری، روشن، سفید براق، صیقلی، مثل آینه، اطلسی، متالیک، جلادار، منعکسکنندۀ نور، روشن نازک، حریری متلألی، وهاج، متبلور، مصفا
ساختارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اختار، بافت، ساخت، زیرساخت، شبکه، آرایش طرح، الگو، ساختمان، سامانه، ترکیب، بافت متقاطع زیربنا، استخوانبندی، اسطقس (اسوقس)، روبنا، بدنه، پیک
سفیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سیمین، شیری، استخوانی، گچی، دوغی، نقرهای، روشن، براق، شفاف مرمری (مرمرین)، بلوری، برفی، پوشیده ازبرف کمرنگ
برففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی برفوبوران، بوران، کولاک بلور یخ، ستارۀ یخی برفبازی، گلولۀ برفی، آدم برفی بهمن اسکی سرسره پارو، برفروبی برفانداز، بارش شدید برف برفکوبی، برف