بلندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ند، مرتفع، رفیع، متعالی، بالا، سربهفلککشیده، سرکش قدبلند، دراز، دیلاق، رعنا، سروْ قد، بالابلند، بلندبالا، کشیده، نازک، باریک، دراز قد، لنگدراز،
بلند صحبت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ند صحبت کردن، صدا کردن، غریدن، پرسروصدا بودن، ولوله بهپاکردن، داد زدن، شادمانی کردن
ساختمان بلندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد لند، مناره، ستون، برج، ارک (ارگ)، قلعه، بارو، آتشگاه اهرام، برج ایفل، آسمانخراش آنتن، دکل، ابرقارچی چیز بلند: نردبان، نیزه، خدنگ، کوه▲
مخلوق بلندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، زرافه، فیل، غول، سرو، نخل، شمشاد، (شاخ شمشاد)، نهال چیز طویل ◄ ساختمان بلند 209▲
انتقالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام جابهجا کردن، منتقلکردن، حمل (انتقال)، نقل، تغییر محل، نقل مکان▲ حملونقل، باربری، ترابری عبورومرور، گذر اعزام، ارسال مخابره اخراج بستهبندی، با
صدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ا، نوا، صوت، آوا، بانگ، ندا، شنوایی شلوغی، قیلوقال، همهمه، ولوله، هنگامه، غریو، غوغا، دادوبیداد، بلندی صدا دانگ آواز، نغمه، آهنگ، ملودی، موسیقی
ساختمان بلندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد لند، مناره، ستون، برج، ارک (ارگ)، قلعه، بارو، آتشگاه اهرام، برج ایفل، آسمانخراش آنتن، دکل، ابرقارچی چیز بلند: نردبان، نیزه، خدنگ، کوه▲
مخلوق بلندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، زرافه، فیل، غول، سرو، نخل، شمشاد، (شاخ شمشاد)، نهال چیز طویل ◄ ساختمان بلند 209▲