بیمهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یمۀ اتکایی، بیمۀعمر، بیمۀ حوادث، بیمۀ شخص ثالث، بیمۀ بدنه بیمهگذار (بیمهگزار)، بیمهشونده، بیمهگر، بیمهکننده، بیمهنامه
باخطرمقابله کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بله کردن، باآتش بازی کردن، جان برکف بودن، جسور بودن، مصمم بودن، درافتادن، بهمبارزهطلبیدن قمارکردن
شهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ، بلده، بَلَد، مدینه، مادرشهر، ابرشهر، متروپلیس، تهران بزرگ، مرکز، پایتخت قصبه، بخش، منطقۀ شهری، شهرک، حوالیشهر، حومۀ شهر، مرکز شهر، بالایِ شهر،
بهعلاوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ] بهعلاوه، علاوهبراین، بهاضافه بهپیوست، بهضمیمه درمجموع اضافهبر، افزونبر بلکه، مضافاً بر(به)این [که] بهاضافۀ، بهعلاوۀ
محاسبۀ احتمالاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت احتمالات، تئوری احتمالات، محاسبات اکچوری، احتمالات ریاضی، آمار بیمه، بیمۀ اتکایی بختآزمایی، لاتاری، قرعهکشی، شرطبندی، گرو، قمار، ارمغان بهزیستی ب
تأیید کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ردن، موافقت کردن، پاسخمثبت دادن، سرتکان دادن، بله گفتن، تندردادن، پذیرفتن، اجابتکردن، رضایتدادن، صحه گذاشتن، تسلیم شدن، مدارا کردن