بااستعارهگفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن بااستعارهگفتن، مثل گفتن، تمثیلزدن، بهکنایه گفتن، اشاره داشتن
همهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ی، دستهجمعی، اکثراً، تمام، کلیه، جمله بلااستثنا، تکتک، یکایک، هرکدام اجماعاً، بهاجماع، متفقاً
بیفایدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فایده، بیمصرف، بیلطف، بیموضوع، بیجا، بیهوده، بهدردنخور عبث، لاطائل، مهمل، یامفت، یاوه، بیمعنی (بیمعنا) بیارزش، بیسکه، بیثمر، بیخاص
برکنارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ک، فروگذاشته، ازدور خارجشده، ازکارافتاده، بهدردنخور، متروکه، مهجور، کاملاً مستهلک شده، سوخت شده، غیرقابل استفاده آشغال، دورریز، دورانداخته
واگذاردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رده، واگذارشده، نگهدارینشده، واهشته مورد غفلت واقعشده، واگذاشته [غفلت] فروشرفته، فروختهشده، واگذارشده، واگذاریشده، هبهشده، انتقالی،