آراستن بهصنایع بدیعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه هصنایع بدیعی، بدیع، تکلف، زینت، زیور، آرایه، آرایش، صنایع بدیعی، صنایعشعری، صناعت، تزیین، شاخوبرگ، معانی بیان اِسناد
آراستن بهصنایع بدیعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه هصنایع بدیعی، بدیع، تکلف، زینت، زیور، آرایه، آرایش، صنایع بدیعی، صنایعشعری، صناعت، تزیین، شاخوبرگ، معانی بیان اِسناد
بدیعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه بدیعی، اغراقآمیز، سخنورانه پرآبوتاب، باطنطنه، قلمبه استعاری، پراستعاره
معنیمجازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن زی، تزیین، کنایه، آرایه، آرایۀ بدیعی، صنعت بدیعی، وارونهگویی طعنه، گوشه، ادا، مسخره، سخننیشدار، هجو، استهزا اصطلاح بدیعی ◄ آراست
متکلف ➊ [آراستگی متن]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لف ➊ [آراستگی متن]، مزین، غنی، آراسته بهصنایع بدیعی، آراسته، فاخر، مصنوع، آرایشی مرسل، مرصع، مسجع، مقطع، ملمع رسا است
فصاحتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه بلاغت، بیان، زبانآوری، آراستن بهصنایع بدیعی