بعداًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان داً، درآتیه، درآینده، پس، سپس، آنگاه، پسازآن قریباً، عنقریب، تاچندی دیگر، بهزودی، امروز [و]فردا، همینروزها، فرداروزی سرانجام، عاقبت، بالاخره، نه
بهدنبال آمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] بهدنبال آمدن، بعداً اتفاق افتادن، آمدن تعقیب کردن، ازپی آمدن جانشین شدن
عصرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، بعدازظهر، مغرب، عِشا، شب، شام، لیل، لیله آفتاب تُنک، آفتابزردی، عصرگاه، عصرگاهان، پسینگاه، غروبگاه، آخر وقت غروب، تنگغروب، گرگومیش تاریکی شب،
درزمان غیرحالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غیرحال، قبلاً، درآتیه، بعداً، غیر ازحالا، حالا نه، اکنون خیر، یکوقتی، روزگاری، روزی روزگاری، زمانی، فردا
آمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان آمدن، شدن، بهوقوع پیوستن، واقع شدن، اتفاق افتادن معوق بودن، بعداً اتفاق افتادن، درشرف وقوع بودن آبستن حادثهای بودن