خطای باصرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صره، خطای دید، تجسمغیرواقعی، سراب، میراژ، فریب رؤیا، تخیل تشابه
دیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ظر، بینایی، باصره، دید چشم، مشاهده، رؤیت، تشخیص، برانداز، تماشا، نظاره▼ مطالعه قدرتدید، عیبهای چشم▼ حس ششم اُپتیک، علم نور نور دیده، روشنایی چش
اغلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غلب، غالباً، خیلی اوقات، اکثرا ً، بیشتر، بیشتر اوقات بارها، بهدفعات، بهکرات، مکرراً، کراراً
منطقهالبروجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام البروج، بروج دوازدهگانه، دوازده صورت فلکی ویژه (برج)، استوای کرۀ سماوی، افلاک▲ حَمَل (برّه)، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جُ
احشامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی گاو، گوساله، گوسفند، مرینوس، میش، بره، بز، بزغاله، بزبچه حیوانات اهلی، چارپایان
استدلالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ال، تعقل، حجت آوردن، اثبات، حجت، برهان، استنتاج، قیاس، منطق، تعمیم اقامۀ دلیل (حجت) ادراک، شم تأیید، اثبات تعقل، تأمل، تفکر، اندیشیدن، است