مخربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ب، ویرانگر، تباهکننده، بنیانکن، برباد دهنده، خانمان برانداز، خانه خرابکن، گران خشن کشنده خرابکار، برانداز، انقلابی زیانبار، آزارده، مضر
ولخرجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی خرج، مسرف، مسرف، اسرافکار، بیپروا، بَربادده، نظربلند آدم ولخرج، بریزوبپاش، لاابالی
ولخرجی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رجی کردن، پول خرج کردن، اسرافکردن، خرج تراشیدن، عاقبتاندیش نبودن، برباد دادن، پول دور ریختن، تلف کردن
نگهدارینکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نگهدارینکردن، برکنار کردن، منتقل کردن، واگذار کردن، فروختن راندن، ازخود راندن، جداشدن، طلاق دادن ترک کردن (گفتن)، رها کردن، تسلیم کردن، دادن