سازهای بادی برنجیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی برنجی، شیپور فرانسوی، ترومبون، توبا، شیپور، ترومپت، ساکسوفون، کورنت، هورن (شیپور)فرانسوی، بوق، ناقور
سازهای بادی برنجیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی برنجی، شیپور فرانسوی، ترومبون، توبا، شیپور، ترومپت، ساکسوفون، کورنت، هورن (شیپور)فرانسوی، بوق، ناقور
آلیاژفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت دۀ مُرکب، آمیزه، اکسیر، ترکیب فلزات، مخلوط، معجون، ملغمه برنج، برنز، فولاد [◄ چیز سخت 326]، چدن، مفرغ، مسوار
سازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ز، وسیلۀ موسیقی، سازهای زهی، بادی، چوبی، برنجی، کوبشی▼ ارکستر، موسیقیدان نوازندگی، اجرا 725 ◄ موسیقی وسایلمربوط بهنوازندگی: آرشه، مترونوم، مضر
آجیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کبار، تخمه، آلوآجیل، آجیل مشکلگشا، شور، شیرین تخمههندوانه، ژاپنی، تخمه کدو، خربزه، آفتابگردان تخمۀ انچوچک جوز، گردو، گردکان، بادام، فندق، پسته، ب
غلاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت بوبات، بنشن، آجیلآش، باروبنشن، بقول دانه، حبه، تخم، تخمه، غله ارزن، برنج، بلال، ذرت، لپه، نخود گندم، جو، بلغور لوبیا، عدس، ماش، باقلا (باقالی، باقال