بسیارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد لی، زیاد، فراوان، بیشمار، بیحد، بیحدوشمار، کثیر، عدیده، متعدد، بیاندازه، افزون، مالانهایت، وافر مُفصّل، طویل [کلام] هنگفت، گران، فاحش بیشتر، عمده
اقدامات جنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ات جنگی، بسیج، سربازگیری، آمادگی سربازی، خدمت وظیفه، اجباری، خدمت سربازی، ضرورت، احتیاط، اضافهخدمت بیدارباش، آزاد! خبردار! پهل
پاسدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ر، بسیجی، کمیتهچی، رزمندگان اسلام ایثارگر، جانباز، آزاده
محاربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) محارب، متحارب، بسیجشده، مسلح، ستیزهجو درحالِ جنگ، متخاصم، حملهکنان انتحاری[عملیات] ایستاده، خبردار، آماده
آمادگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی آمادگی، تدارک▼، کارآزمودگی، آزمودگی، دستگرمی آمادهسازی، اقدامات بنیادی، تمهید، بسیج، مقدمهچینی، بسترسازی، زمینهسازی تمرین، کارورزی، استاژ