برنده شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل دن، بُردن، باامتیازبردن، بهپایان رسیدن، بهخط آخر رسیدن، پیروز شدن▲
بازندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ، مغبون، متضرر، زیاندیده، مالباخته سرهمبند صید، آدم ساده، مرئوس ازآنجا راندهو ازاینجا مانده، مادرمردۀ چادربرده منقرض شکستخورده▼ قبول نشده، ر
بازندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] بازنده، باخته، مقهور متضرر، مالباخته، ورشکسته، پرداختنکننده زیانکار، خسرالدنیاوالآخره
مفیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مند، دارای بازده، نافع، موثر، سودبخش، نتیجهبخش، زودبازده منفعتدار، سودآور دارای مزایا موثر، کارآ چندمنظوره، همهکاره، کارآمد، کاری، پُربار،
عاملیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت عاملیت، عمل، کار، علیت مشغله، کسبوکار، اشتغال اِعمال، تأثیر زحمت، کوشش، فعال بودن، تلاش تعامل، اثر متقابل حصول، فراهمسازی، بهدستآوری، دستیابی، و
دستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، دستۀ بازیگران، تروپ نمایش باند، باند تبهکاران تیم، یازده نفر کمیته، پایور لشکر، ارتش جوخه، هنگ، تیپ، نیرو، آرایش جنگی اخوان، فرقه پانل، میزگرد بچ،
فعلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ام شده، عملیات، موفقیت، اقدامات، انجام، کار برجسته، شاهکار، اثر هنری، کار بزرگ، مطلب مهم فتح نمایان، شجاعت مانور، عملیات، تدابیر جنگی کودت
معلولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] معلول، اثر، ثمر ثمره، رویش (جوانه)▼ محصول، زاده، فرآورده نتیجه، دستآورد، برآیند، عاقبت، بازتاب، فرجام کار، دنباله، پیآمد حاصل، عایدی، دخل، ماحصل