بستگی داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت اشتن، منوط بودن، موکولبودن، بسته بودن، درگرو چیزی بودن، تابع بودن مربوط بودن، مرتبط بودن، بههم وابسته بودن مشروط بودن، اما داشتن
بستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ] بستن، گرفتن، مُهر کردن بند آوردن چفت کردن، پیش کردن، پیوستن، محکم کوبیدن، سد کردن، مسدود کردن، خفهکردن منعقد شدن، دلمه شدن، لخته شدن، سفت شدن، ماسی
ورزش باستانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ستانی، ورزش زورخانه، چوگان، شکار، تیراندازی، اسب تازی فنونزورخانه، شیرینکاری، شلنگ، شاطری، زورگری، چرخ زدن، کباده کشیدن، تکپر، تکچرخ وسائل
شیرینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت لات، تنقلات، حلوا، شیرینیِ تر، خشک، خامهای، دانمارکی، رولت سوهان، ارده، حلواارده، حلواشکری، قطاب، پشمک، گز، باقلوا، لوز، مسقطی، کاک، نانبرنجی، پیرا
چیز شیرینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ند، کلهقند، نبات، نُقل، عسل، شهد، نبیذ، انگبین، مالت، مربا، مرباجات، مارمالاد، شربت، بستنی، دسر، آبنبات، شکلات، گز، نان قندی، شیرینی خربزه، هن
انسدادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل انسداد، بسته بودن، گرفتگی، بستگی درزگیری، آببندی، بستن راه، سدمَعبر، ممانعت ◄ منع آمبولی، انعقاد، تراکم بستن، انحلال، تعطیلکردن اختناق، فقدان هوا مح
خویشاوندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ویشاوندی، خویشی، همخونی، بستگی، قرابت، تقارب مادرتباری، نظاماجتماعی، شجرهنامه برادری اجداد، آباء، پدران، نیاکان، ولایت، ولی نپوتیسم، آتاویسم سنخیت
پیشگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ری، بهداشت، قرنطینه، ضدعفونی حشرهکش ایمنی، ایمنسازی، واکسناسیون، واکسیناسیون، آبلهکوبی، مایهکوبی مقاومت، ایمنی، مصونیت، سیستم ایمنی بدن،