دستنیافتنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ی، برآوردهنشدنی، غیرممکن، دورودراز، صعبالوصول، صعبالحصول، صعب، سخت، دشوار صعبالعلاج، سختدرمان، درماننشدنی ≠ سهلالحصول
نامرادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه رادی، ناکامی، برآوردهنشدن آرزوها، دلسردی، یأس، دلشکستگی، تأسف، نومیدی خبر بد، شوک عدم موفقیت، فلاکت، خفت، درماندگی آرزوی دورودراز
وجود خارجی دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دادن، بیرون آوردن، بهمنصۀ ظهور آوردن، آرزویِ کسی را برآوردن (برآورده کردن)، جامۀ عملپوشاندن، عملی ساختن، عملی کردن، مبادرت کردن، انجام دادن، عینیت
ناکام گذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه شتن، ناکام کردن، حاجت وتوقع را برنیاوردن، انتظارات را برآورده نکردن، امید کسی را مبدل بهیأس کردن، دلسرد کردن، سرخورده کردن، قال گذاشتن بین
محصولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ریده، ساخته، ساختۀ دست بشر، آفرینه، آفرینش، اثر، بار، میوه، ثمره، برآورده، نتیجه، ماحصل، فرآورده محصول نهایی، محصولجانبی (فرعی) صنایع دستی، کار دستی