برگمارندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ه، منصوبکننده، ادارهکننده، مدیر، رئیس، حکمران، ارباب کارفرما، تولیدکننده
نظربلندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لند، سخاوتمند، باسخاوت، پرمایه، سخی، کریم، دستودلباز، لارژ، ولخرج ایثارگر، بیغرض بخشنده، بامروت، بافتوت، بزرگهمت، خیرخواه مهماننواز، اج
برترفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ر، ارشد، بزرگتر، کبیر، اکبر، اعظم، عظام، عظما بلندپایه، بالا، بالادست، مافوق، مبرّز، متعالی، ارجمند، عالیرتبه مرجح، مقدم، ممتاز بیش، بهتر، خوبتر، عا
ماقبلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] ماقبل، سابق، نخستین بزرگتر قبلی، پیشتر، مقدمتر، جلوتر، متقدم فوقالذکر، گفتهشده، اخیر، مذکور، یادشده، نامبرده، مزبور، ذکرشده، اخیرالذکر، مقدم [
متخصصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه شخص حرفهای، پروفسور، فوق متخصص، آموزگار نویسندۀ معتبر حسابدار رسمی (خبره، قسمخورده) کارشناس فنی، کارشناس رسمی دادگستری بزرگتر، ریشسفید
انتصابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام صاب، مأموریت، تفویض اختیار، عدم تمرکز، واگذاری حقوق، نمایندگی، نیابت، سفارت استخدام، تصدی، نصب، برگماری، معرفی، تعیین، معارفه، انتخاب ا