برگشته بهوضع قبلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ته بهوضع قبلی، بهحال قبل برگشته، برگشته، مسترد، استردادی، مرجوعی، مرجوع، مرجوعه، برگشت دادهشده منصرف
برگشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت بازگشتن، دور زدن، بازگشت کردن، بازگردیدن، تغییر عقیده دادن پسزدن بازگرداندن
باگذشت زمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان گذشت زمان، به موقع، به موقعخود، دروقت مقتضی، سرِ وقت، درجریان امور، درروال عادی طیِ، در طولِ یکچند، مدتی، چندوقت هنوز
بازگشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، برگشت، بازگشت بهمنزل، مراجعت، ایاب عقبگرد، دور کامل، دور تمام، تجدید نظر، بازنگری، تغییر عقیده ارتجاع عود، عودت، واکنش دندۀ عقب، نقطۀ عطف، بحران
ازگردش خارج کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ردش خارج کردن، کاهش ارزش دادن برگشت خوردن، برگشت زدن
واکنش نشان دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نشان دادن، عکسالعمل نشاندادن، برگرداندن، برگشتن، تاب خوردن تلافی کردن
رجعت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر رجعت کردن، مجدداً بهصورت(حالت) اول برگشتن، برگشتن، اقاله شدن، دوباره درمالکیت کسی قرار گرفتن رجعت دادن، رشته هارا پنبه کردن بهوضع اول برگرداندن ع
تغییر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر غییر کردن، تغییر شکل دادن، تبدیل شدن، عوض شدن، دگرگون شدن، نوسان داشتن تغییرپذیر بودن، متغیر بودن، معین نبودن رنگ عوض کردن، تغییر رنگ دادن، رنگ باخ
تغییرعقیدهدادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام دهدادن، معذرت خواستن، بهانه آوردن، عذرخواستن، دبه درآوردن، پس گرفتن▼، بیعزم بودن، استعفا دادن، برگشتن، توبه کردن، دوپهلو صحبت کردن، منص