بازارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سوق، چهارسوق، راسته، بازارچه، پاساژ، میدان، سبزهمیدان، تیمچه، بورس، کوی، کوی آهنگران شنبهبازار، بازارروز، ترهبار، خشکبار، بازار مکاره، جم
فروش رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی فروخته شدن، بهبازارآمدن، دست بهدست شدن، بازار شلی داشتن، تقاضا برایش فراوان بودن، رونق داشتن، رواج داشتن، بازار پیدا کردن، بازار داشتن فرو
افشا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط فشا کردن، فاش کردن، پردهبرداشتن، ظاهر کردن، عریان کردن، برهنه کردن لو دادن، آفتابی کردن، افشای راز کردن، رسوا کردن، سرپوش از روی راز برداشتن،
بازارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سوق، چهارسوق، راسته، بازارچه، پاساژ، میدان، سبزهمیدان، تیمچه، بورس، کوی، کوی آهنگران شنبهبازار، بازارروز، ترهبار، خشکبار، بازار مکاره، جم
آشفتگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم گی، اغتشاش، آشوب شلوغی آب گلآلود، دیوان بلخ، بازارِ شام، بازار مکّاره، آشفتهبازار، بازار مسگرها، آخرالزمان پاشیدگی، ریختگی خرتوپرت، بی فایده بودن