قبضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ش، اتیکت، رسید، تهچک، تهسوش، بلیت (بلیط)، بهانما، کوپُن، بهامُهر، ژتون کلیشه، برچسب مُهر، خاتم، نشان عنوان، سرفصل، ت
عرفاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام عرفاً، معمولاً، برحسب عرف، برحسب عادت، بهصورت متداول و رایج
ازروی غفلتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود روی غفلت، شتابزده، زود، هولهولکى، بىتأمل، دستپاچه، عجولانه سهواً، اشتباهی بیمطالعه، بدون مقدمه، بیتأمل، بدون تدارک قبلی، اللهبخ
مقتضیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قتضی، مصلحتآمیز، مصلحتی، توصیهشده، مناسب، بهحق ضروری، واجب، بایسته، جبری لازم، موردنیاز سیاسی، انتخابشده، سیاستآمیز، استصوابی، چاره، علا