برففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی برفوبوران، بوران، کولاک بلور یخ، ستارۀ یخی برفبازی، گلولۀ برفی، آدم برفی بهمن اسکی سرسره پارو، برفروبی برفانداز، بارش شدید برف برفکوبی، برف
بردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام عبد، عبید، غلام، کنیز، زرخرید، اسیر، وسیله بودن، زندانی اسیر، اسیر جنگی، آزاده، آزادشده چاکر، غلام حلقهبهگوش، اسیر(اسیروعبیر)، ابیر،
بهرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، ربا، ربح، فرع، نزول، اسکونت، افزایش سرمایه ربا، سود بانکی، بهرۀ ساده، بهرۀ مرکب نرخبهره نتیجه، محصول نفع، منفعت، استفاده، فیض، فایده، بُرد
بزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات صیر، گناه، لغزش، فسق، فسقوفجور، خلافکاری، جنایت، خلاف، قانونشکنی فول، خطا فقدان وظیفه، ناحق، عمل بیرحمانه پروندۀ کیفری (جزائی)
خیاطیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ی، دوزندگی، بافندگی برش، دوخت، دوز، ببروبدوز، بافت، کوک، توگذاشتن، درز گرفتن، شلال (کوک)، اندازهگیری، گز، بخیه، رفو، پروو، آسترکشی، پسدوزی، پت
بیابانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، ریگزار، دشتلمیزرع، شورهزار، برهوت، وادی، بادیه، برِ بیابان (برهوت، برهود)، خشکی کویر لوت، دشت کویر
ملازمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ملازمین، ملتزمین، پیروان، ملتزم رکاب، آئینهدار بادی گارد، محافظ پادو، غلام بچه، غلام مولا، شاگرد مرید، همراه، مشایع، همراهان، مشایعت ک
خشکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی شکی، پژمردگی، پلاسیدگی، بیآبی، تبخیرشدگی، سوختگی احتراق خشکسالی، قحطی، کمآبی، بارش کم اقلیم بیابانی، کویر، بر ِبیابان (برهوت، برهود)، بادی
منطقهالبروجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام البروج، بروج دوازدهگانه، دوازده صورت فلکی ویژه (برج)، استوای کرۀ سماوی، افلاک▲ حَمَل (برّه)، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جُ