برنامهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] برنامه، طرح، سیاست▼ برنامهریزی، سیاستگذاری، سازماندهی، ساماندهی، اسبابچینی طرح، لایحه، پیشنویس، مانیفست بودجه
برنامهریزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ز، سازنده، طراح، بانی، بنیانگذار، استراتژیست، سازمانده، سیاستگذار کارشناس یارگیر، بنیادگذار سیاسیون
برنامهریزی شدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی برنامهریزی شده، سازماندهی شده، برنامهدار، بابرنامه، طبق برنامه روشمند، قانونمند، متدیک
برنامهریزی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] برنامهریزی کردن، طرح کردن، فازبندی کردن تعیین سیاستکردن، سیاستگذاری کردن، طرح دادن، برنامه دادن
بدنامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی می، بیآبرویی، رسوایی، روسیاهی، بیحرمتی، بیعزتی، بیاحترامی، انگشتنمایی، سوء پیشینه واترگیت تنزل رتبه افتضاح، رسوایی، فضاحت، ننگ
کامپیوتر شخصیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یوتر شخصی، رایانۀ خانگی، پیسی برنامۀ کاربردی، پکیج، بستۀ نرمافزاری، اتوکد، استودیو (نرمافزار گرافیکی)، واژهنگار، غلطیاب، جدول گسترده، پیامنگار،
پخش رسانهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ای، پخش زنده (مستقیم)، برنامۀ تلویزیونی، سریال، شو، فیلم سینمایی، مجلۀ هفتگی، اخبار، داستان شب
پردازش دادههافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد هها، دادهپردازی، پردازش، پروسس، انفورماتیک، سایبرنتیک، آیسیتی، فنآوری اطلاعات و مخابرات، مخابرات نرمافزار، برنامۀکامپیوتری، برنامهنویسی، مهندس
چرخهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، دور، سیر، سیکل، مدار، چرخۀ زندگی، تحویل، انقلاب، فصل، چرخش فصول، نوبت خدمت، نوبت▼، گردش، دوره فعالیت روزمره، روتین، برنامۀ کاری، برنامۀ درسی هفتگی
دورۀ تحصیلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط حصیلی، ترم، درس، کلاس، مشق رشتۀ تحصیلی، رشتۀ اصلی، درسهای تخصصی، مهاد، کهاد، ماده، مواد امتحانی برنامۀدرسی، سیلابس مراحل تحصیلی: آمادگی، ابتد