برگشته بهوضع قبلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ته بهوضع قبلی، بهحال قبل برگشته، برگشته، مسترد، استردادی، مرجوعی، مرجوع، مرجوعه، برگشت دادهشده منصرف
گرم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رم کردن، آفتاب دادن، تابیدن، خشک کردن، کباب کردن، پختن ذوبکردن، مایع کردن گداختن، سرخکردن، داغ کردن، تفته کردن، تفت دادن، برشته کردن جوشاندن
پختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پخت کردن، آشپزیکردن، طبخ کردن کباب کردن، برشته کردن، بریان کردن، سرخ کردن، تفت دادن، داغ کردن، بو دادن بار گذاشتن(گذاردن)، بار کردن، بهدم پختن، دم
پختهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شده، آبپز، بخارپز، دمپخت، نیمپز، برشته، تنوری، دوآتشه، سرخشده، سرخکرده، کباب(شده)، بریان، بوداده، عسلی [تخممرغ] پزا دمکرده، آبکش جاافتاده، خ
گرمشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ه، تفته، سوخته، کبابشده، کباب، برشته، برشتهشده، تافته، گداخته، بسیارداغ، تفتیده آبپز، نیمپز، عسلی، پخته، گرم
گرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی داغ، فروزان، پرحرارت، تابان، برافروخته، تبزده، ملتهب، بلند، تیز کبابشده، کباب، برشته، برشتهشده، سوخته، تفته، تافته، گداخته، بسیارداغ، تفتیده