ردّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام {عدم انتخاب یک یا همۀ شقوق}، حذف، عدم پذیرش، عدم قبول، پشتپا، تخطئه، تقبیح، انکار گزینش، بررسی صلاحیت، ردّ~ ناخوشنودی، ناخرسندی، عدم رض
جستجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ی، بررسی، تجسس، تفتیش، تحقیق، پژوهش، اکتشاف، ردیابی، غارنوردی استقصا، استقرا تکاپو[ی] کنجکاوی، اثبات اتود، مطالعه
تفکرکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام کردن، تعمق کردن، پژوهشکردن جُستن آسمانرا سیر کردن تشخیص دادن، مرور کردن بررسی کردن، صلاح مصلحتکردن
بیفکرانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام وایی، نسنجیده، بدون بررسی، ازروی بیخبری (بیفکری)، بیخبرانه، بدون اندیشۀ کافی، تقلیدی، غریزی، بیتوجه فیالبداهه، بدون تأمل، بیدرنگ
کنجکاویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود یل بهدانش، علاقه، جستجو، بررسی، کاوش، تحقیق، پژوهش، تجسس، تتبع، تفحص، مداقه، تدقیق، خردهبینی، فکر فضولی پیگیری بازجویی، بازپرسی حی