بازماندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بازمانده، وارث، یادگار، جانشین، ذینفع بیوه، مطلقه بازماندگان، اعقاب برکنارشده، مردود
شکاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال ، بددل، بدگمان، بدقلب، متردد، متزلزل، دودل، نامصمم مسئلهدار کافر، لامذهب بلاتکلیف، منتظر
حسادتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی م] حسادت، حسد سوء ظن، بدگمانی، عدم اعتماد، ناباوری رنجش، غبطه، عقدۀ خودکمبینی، همچشمی، مسابقه، غریزۀ مالکیت
منصرفکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام نصرفکننده، بازدارنده، دلسردکننده، اخطارآمیز، اعتراضآمیز، انتقادی رامکننده، سرکوبگر مانع، معترض بدگمان، شکاک مقاومت کننده، مقاوم بیزار
ناشایستگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه یستگی، عدم مناسبت، نابرازندگی عدم مصلحت بیلیاقتی، بیکفایتی، عدم صلاحیت، ناشیگری، عدم مهارت، ناتوانی، عجز بدزمانی، بیموقعی، نابههنگامی