چیز بدلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط دل، جنس تقلبی، مجعول، دروغ دروغگویی، شیء بی جوهر شخص دورو، شیاد، متظاهر، شارلاتان
تقلیدیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ی، بدلی، مصنوعی، برگرفتهشده، عاریه، مأخوذ، متصنع، قلابی، جعلی، دروغی طوطیوار، بیمحتوا جایگزین، جانشین دست دوم
نسخهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه نسخه، کپی، فتوکپی، رونوشت▼ تقلید (نسخهبرداری) تشابه نقاشی مجسمهسازی انعکاس نسخۀ بد (بدل)، تجسم غیرواقعی
بهجایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر جای، درعوض، بهازای، دربرابر، برایِ، درقبالِ، بدلِ وکالتاً، ازطرفِ، بهعوض، درمقابل
نقابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ماسک، صورتک، استتار، چادر جامۀ مبدل ◄ چیز بدل، دگرگونی تقلید، تردستی روبند، روبنده، برقع، روسری، حجاب، پوشاک، پوشش پرده