بدعتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب عت، مخالفت باعقیدۀهمگان، دراقلیت بودن، بدعتگذاری، هنجارشکنی، عدول، عدول ازاصول آیین نو، عقیدۀ تازه برخلاف مذهب اصلی، ناحق خرافات، خطا انحراف، کجرو
بدعت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ، نامتعارف بودن، نامتعارف عمل کردن، بدعت آوردن (گذاشتن)، منحرف شدن، خطا کردن، گناهکاربودن، بیتقوا بودن
شایسته بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سزاوار (لایق، ...)بودن، استحقاق داشتن، حق داشتن، برازیدن، ناز شصت داشتن چیزی (کاری)، ارزیدن، ارزش(شایستگی) داشتن، بایستن، بدست آوردن، تحصیل کردن
بدعت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ، نامتعارف بودن، نامتعارف عمل کردن، بدعت آوردن (گذاشتن)، منحرف شدن، خطا کردن، گناهکاربودن، بیتقوا بودن
مراسم ابداع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ابداع کردن، دین جدید آوردن، بدعت آوردن (گذاشتن)، بدعت کردن
تجددفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان درنیسم، غربزدگی، بدعت، مدرنیته، نوآوری نوزایی، رنسانس، [◄ انقلاب 149]