بداهه گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام بداهه گفتن، ازپیش خودساختن، تجربه کردن، اراده کردن فیالبداههسرودن آماده نبودن خلاق بودن، نوآوری کردن
بداهه گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام بداهه گفتن، ازپیش خودساختن، تجربه کردن، اراده کردن فیالبداههسرودن آماده نبودن خلاق بودن، نوآوری کردن
فیالبداههنویسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام بداههنویس، بدیههگو، بداههنویس، بدیههسرا مختار مبتکر، نوآور، خلاق فاقد آمادگی، ناآماده
اغلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غلب، غالباً، خیلی اوقات، اکثرا ً، بیشتر، بیشتر اوقات بارها، بهدفعات، بهکرات، مکرراً، کراراً
ماهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ، قمر هلال، ماه نو، ماه کامل، شب چهارده، اهلّه، محاق، بدر مهتاب ماهگرفتگی، خسوف قمرهای سیارات، سیارک دهانههای برخوردی