باتلاق (باطلاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اق (باطلاق)، مرداب، تالاب، برکه، مانداب، لجنزار، ریگ روان، منجلاب، گِل آبگند، آب ایستاده، آب مرده، آب راکد، آب فاضلآب ◄ گنداب راهآب، دریاچ
بیظرافتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بیحیا، پررو، بدخو، بداخلاق، بدخلق، ترشرو، فحاش یلخی، غیراجتماعی افسرده
عصبانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بناک، خشمناک، خشمگین، تند، متغیر، ترش، دژم، افسرده کجخلق، کمتحمل، بیصبر، آشفته، شوریده عصبی، عصبیمزاج، تندخو، آتشی، آتشی مزاج، آتشمز
تندطبعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی تندخو، آتشین مزاج، سودایی، غرغرو، زود غضب، بیحوصله، آتشی، پاچهورمالیده، بیچشمورو، ناسازگار، تأثیرپذیر، قابل تحریک بیحیا، بیپروا ست
ترشروفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی خلق، اخمو، اخمرو، اخمالو، اخمآلود، بدعنق، عنق، غلاظ، بداخلاق، بدخلق، بدلعاب، افسرده، غیراجتماعی، گلهمند، ترش، بیادب، مالیخولیایی، ت
ناراحتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی آزردگی، اذیت، صدمه، تصدیع، تغیر، لعن عصبانیت، بدخلقی، ترش رویی، بداخلاقی، ناسازگاری صدمه، آسیب، جراحت، زخم