بارانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ، بارش، بارندگی، تگرگ نمنم باران، رگبار، باران بهاری، بارانِاسیدی، باران سرخ، باران مصنوعی، باراندن رعدوبرق، آسمانقرمبه، طوفان، هوای بارا
قانع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ن، باوراندن، تشویقکردن، راضی کردن، اثبات کردن، آموختن، انگیختن ترویج کردن، مرسوم کردن تربیت کردن
برففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی برفوبوران، بوران، کولاک بلور یخ، ستارۀ یخی برفبازی، گلولۀ برفی، آدم برفی بهمن اسکی سرسره پارو، برفروبی برفانداز، بارش شدید برف برفکوبی، برف
حاضریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت غذای حاضری، غذایسبک، عصرانه، اشتهاآور پیش غذا، اردور، آنتره، بوفه ساندویچ، لقمه کوکو، کوکوی سبزی، بادنجان آش، سوپ، با، شوربا، آب، آبِ-، آب خورش، آشر
وسوسه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام کردن، اغوا کردن، تطمیعکردن، گمراه کردن پیشنهاد کردن، نمایش دادن، بهنمایش گذاشتن، عرضه کردن تلقین کردن، باوراندن، قبولاندن، اثبات کردن،
بارانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ، بارش، بارندگی، تگرگ نمنم باران، رگبار، باران بهاری، بارانِاسیدی، باران سرخ، باران مصنوعی، باراندن رعدوبرق، آسمانقرمبه، طوفان، هوای بارا