خطای باصرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صره، خطای دید، تجسمغیرواقعی، سراب، میراژ، فریب رؤیا، تخیل تشابه
ضدیت بامذهبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ذهب، شرک، کفر، بیحرمتیبه‌مقدسات، جاهلیت، ارتداد، بدعت شیطان اعتقاد به اصالت عقل، آزادگی، ماتریالیسم، ماده‌گرایی، مارکسیسم، دنیویت
دیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ظر، بینایی، باصره، دید چشم، مشاهده، رؤیت، تشخیص، برانداز، تماشا، نظاره▼ مطالعه قدرتدید، عیبهای چشم▼ حس ششم اُپتیک، علم نور نور دیده، روشنایی چش
اغلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غلب، غالباً، خیلی اوقات، اکثرا ً، بیش‌تر، بیش‌تر اوقات بارها، به‌دفعات، به‌کرات، مکرراً، کراراً
آموزشدیدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال باسواد، بامعلومات، تحصیلکرده، درس‌خوانده، بافرهنگ، روشنفکر، فرهیخته، فهمیده، پرمایه، مایه‌دار توجیه‌شده، آموخته باصفت، باز، مدرسه‌رفته دانش
شبحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب روح، مومیایی خیال، فانتوم، بختک، اشباح، وهم، پرهیب، خطای باصره، حس ششم
لامذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مذهبی، بی‌دینی، مادی‌گرایی، بی‌خدایی، آته‌ئیسم، اباحت، بی‌تقوایی کفر، ضدیت بامذهب▼ مذهب کاذب، شرک، بت‌پرستی فقدانمذهب، الحاد، ناباوری، مذهب شکاکیون،