بال ماسکهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی که، بال، کارناوال، مجلسرقص، باله، شُو جشن▲، جشنواره، فستیوال، روز مخصوص، مراسم، نمایش باشکوه
بافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ، باهم، باهمدیگر، متفقاً، بهاتفاق یکدیگر، دستدردست، درکنار بههم جمیعاً، جمعاً، همراه هم، همگی، بهاتفاق یکزبان، یککلام، آیهومایه
بالغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان لغ، پخته، کامل، رشدیافته، رشد کرده، شکوفا، رسیده بهسن قانونی رسیده، مکلف، واجد شرایط ازدواج مردانه، نَر، مادرانه، زنانه، جوان آدمبزرگ، بالغه، اهل
عصبانی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی دن، بی صبر بودن، عصبیبودن، غریدن، بلند صحبت کردن، نگاه غضب آلود کردن، خیره نگریستن، ترشرو بودن اعصاب کسی خراب بودن، اعصاب کسی خرد (داغان
خوشسلیقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] خوشسلیقه، باذوق، با فرهنگ باریک بین، نازک اندیش، آزموده، خبره، منتقد منتقد هنری سادهپوش
نفسپرستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات باز، هوسران، هواپرست، خوشگذران، آتشیمزاج، شهوتی، حشری، هیز، ناپاک، بیکار، الواط، عیاش، پرخور، مسرف، ول، هرزه، بی عفت آدم نفسپرست، آدم پرخور،
مهماننواز بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی واز بودن، درخانهاش باز بودن، خوشامد گفتن، پذیرا شدن، سخاوتمند بودن، مؤدب بودن اطعام کردن، خوراندن پذیرایی کردن، تروخشک کردن، مهربان بود
تبریکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، تهنیت، مبارک باد، سلام، درود، شادباش، استقبال، خیرمقدم، مراسم استقبال، نگاهداشت دالی مبارکبادا کارت تبریک، آش پیش پا روز سلام، بار ع