درقبالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر قبال، درمقابل، عوض، درعوضِ، بهجایِ، دربرابر، با بالعکس، یا بالعکس، برعکس، پسوپیش، ازطرف دیگر بهنوبت
دربرابرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ابر، درمقابلِ، علیهِ، آنطرف، و بالعکس، روبرو، ازطریق، پشت بهپشت، شاخ بهشاخ بهمحاذاتِ، در(به)ازای، بهجایِ درقبالِ
بدتعبیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن بدتعبیر کردن، درست نفهمیدن، اشتباهی گرفتن، خطا کردن باعثسوءتفاهم شدن، دوپهلو صحبت کردن، بااستعاره گفتن
مجبور کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ادار کردن، واداشتن، برآن داشتن، ناچار کردن، تحمیل کردن، آوار کسی شدن، بار کردن، چیزی بارکسی کردن، چیزی بهناف ِکسی بستن، اجبار کردن کار