باغبانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی گلکار، جالیزبان، بستانچی، باغدار، مروج، متخصص منظرهسازی جنگلدار ◄ جنگلداری
میوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت َر، ثمر، بار، سردرختی، گیاه میوۀ کال، نارس، چغاله، نرسیده، سبزدانه، بیدانه، گوجهسبز، چغالهبادام کنسرو میوه توت، شاهتوت هلو، شلیل، به، آلو، آلوزر
بهآب انداختن کشتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت عل] بهآب انداختن کشتی بادبان برافراشتن، سفر کردن ملاح شدن، بهدریا رفتن رهیابی کردن پارو زدن
گیاهشناسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی شناس، مهندس کشاورزی، داروساز، باغبان فروشندۀ گیاهان طبی، عطار برزگر، کشاورز مهندس منابع طبیعی (آبخیزداری، محیط زیست،...)
ادوات ناوبریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اوبری، سکستانت، قطبنما، رادار، چراغ دریایی، نقشه سکان، لنگر، تیغۀ موتور، پارو، بادبان جیپیاس، سیستم موقعیتیابی جهانی، ماهواره لنگرگاه، مارینا، ا
ناوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت تی، سفینه، جهاز، قایق، لنج، قایق بادبانی، قایق بادی، کشتی بخار، هاورکرافت، ناو هواپیمابر، کشتیجنگی زیردریایی، سکوی دریایی قایق نجات، بادبان، پارو نا