باغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ستان، گلستان، پارک، پارک جنگلی، جنگل جالیز، پالیز، باغ میوه، باغچه، باغ معلق، تاکستان، موستان، باغستان، باغات، نارستان، انارستان، حدیقه، خلد، به
بافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ، باهم، باهمدیگر، متفقاً، بهاتفاق یکدیگر، دستدردست، درکنار بههم جمیعاً، جمعاً، همراه هم، همگی، بهاتفاق یکزبان، یککلام، آیهومایه
بالغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان لغ، پخته، کامل، رشدیافته، رشد کرده، شکوفا، رسیده بهسن قانونی رسیده، مکلف، واجد شرایط ازدواج مردانه، نَر، مادرانه، زنانه، جوان آدمبزرگ، بالغه، اهل
منبسط کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ردن، بزرگ کردن، بسطدادن، متورم کردن، پُف کردن، باد کردن بالا بردن کشیدن، دراز کردن رویهم گذاشتن، جمع کردن وسعت بخشیدن، توسعه دادن، گسترش دادن، زیاد
مفیدبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دبودن، فایده داشتن، خاصیتداشتن، نفع داشتن، اثر بخشیدن، اثرگذاشتن، کمک کردن، خدمت کردن سود رساندن، منفعت آوردن، بهدردیخوردن، خوب بودن نافع ش
ترحم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی م کردن، دل سوزاندن، دلسوختن، دل بهحال کسی رحم آمدن، امان دادن، بخشودن، ترحم کردن (آوردن)، بخشیدن همدردی کردن، دلداری دادن، آب بر آتش کس
تولید کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت تولید کردن، درست کردن، ساختن، تشکیل دادن آفریدن، پدید آوردن، خلقکردن، اختراع کردن، سرشتن، بهوجود آوردن، نوآوری کردن، هستی دادن، آوردن، بارآوردن، بر
ش اخطارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اظب باشید! باش!مواظب باش! مراقبت کن! مواظبت کن! آهای! الامان! نگاه کن!