بازی باتوپفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، فوتبال▼، بسکتبال▼، والیبال▼، تنیس، (مچپوینت، بکهند،) چوگان، سایرورزشها▼ تنیس روی میز، پینگپنگ، اسکواش، بدمینتون، هندبال، بیسبال، اسنوک
بازی خانگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، جدول کلمات متقاطع، بیست سوألی، دوز بازی، اسم فامیل، یکقل دوقل، ایروپولی، بینگو، عروسکبازی
بازی تختهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ختهای، تخته نرد، شطرنج، گو، ویچی شطرنج، تختۀ شطرنج خانه، خانۀ سفید، خانۀ سیاه مهره، شاه، وزیر، فیل، اسب، رخ، قلعه، پیاده کیش، مات، پات، آمپ
بازی کودکانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی طناببازی، بالا بلندی، کش بازی، لی لی، الک دولک، جفتک چارکش، سرسرهبازی، عروسک بازی، گُل یا پوچ، یکقلدوقل، آببازی، آسیا بچرخ، آفتاب مهتاب،
بازی ورقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ر، گنجفه، حکم، بریج، آتو، شلم، رامی، بانک، بلوف، بورس، بیستویک، پوکر آس، شاه، بیبی، سرباز، ژوکر خالهای ورق: خاج (گشنیز)، خشت، دل، پیک
بدن انسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، تن، پیکر، آغوش، ارگانیسم، هیکل، قواره، اندام، قدوقواره، بالا، قدوبالا، قدوقامت جان، روح کالبدشناسی، علوم پزشکی، اندام، ماهیچه، مفصل، عضله قامت
بازی تختهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ختهای، تخته نرد، شطرنج، گو، ویچی شطرنج، تختۀ شطرنج خانه، خانۀ سفید، خانۀ سیاه مهره، شاه، وزیر، فیل، اسب، رخ، قلعه، پیاده کیش، مات، پات، آمپ
فریب خوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ردن، گول خوردن، باریسمانکسی درچاه رفتن، بازی خوردن، اغوا شدن، نارو خوردن
فریب دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ن، فریفتن، گول زدن، چربزبانی کردن، ازراهبهدر بردن، فاسد کردن، بدآموزی کردن، دامافکندن، دام نهادن، کلاه گذاشتن، کلاه کسیرا برداشتن، کلاهبر
فریبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ول، حیله، کَلَک، مکر، خدعه، حُقه، نیرنگ، ترفند، افسون، فتنه، بازی فریبکاری، تزویر، تدلیس، حقهبازی، نیرنگبازی، تقلب، کلاهبرداری▼، تردستی▼،