پسروندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سرونده، مرتجع، اُمل، وحشی، شخص خام 699 عقبافتاده، عقبمانده معاود، عاید، بازگردنده مرجوعی، برگردان
برگشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت بازگشتن، دور زدن، بازگشت کردن، بازگردیدن، تغییر عقیده دادن پسزدن بازگرداندن
بازسازی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دن، بهحالت نخستبرگرداندن، برگرداندن، بازگرداندن، بههم آوردن، بهبود دادن، ابقا کردن، در سمتخود ابقا کردن، فراخواندن احیاکردن▼، تجدیدکردن پس
پسنشینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نشینی، عقبنشینی، برگشتنبهمحل نخست، رجعت، برگشت، ارتجاع، کشسانی، کششپذیری پسزنی، لگد، جفتک، قیچی [فوتبال] پژواک، اکو، انعکاس واکنش، عکسالعمل، ب