دوبرابر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد دوبرابر کردن، تجدیدکردن، کپیکردن، نسخهبرداری کردن بازهم کاری راکردن، ازسر گرفتن، ازنو آغاز کردن، دوباره کردن
دوبارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ره، ازاول، ازنو، دیگرباره، باز، بازهم، مجدداً، ایضاً، مجدد دوبار، دوبرابر
لیوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام م، کوزه، باده، پیاله، ساغر، گیلاس، استکان، فنجان، پیمانه، استکان و نعلبکی، استکانشستی، استکان کمرباریک، انگاره، گیره، جااستکانی کاسه▲، کوزه▲ کُپ
تهدید کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ید کردن، اخاذی کردن، باتهدید وادار کردن، نهیب زدن، امر کردن، ترساندن، تشر زدن، تلافیکردن بهمبارزه طلبیدن فحش دادن امر کردن، طلبیدن