برنامهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] برنامه، طرح، سیاست▼ برنامهریزی، سیاستگذاری، سازماندهی، ساماندهی، اسبابچینی طرح، لایحه، پیشنویس، مانیفست بودجه
برنامهریزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ز، سازنده، طراح، بانی، بنیانگذار، استراتژیست، سازمانده، سیاستگذار کارشناس یارگیر، بنیادگذار سیاسیون
برنامهریزی شدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی برنامهریزی شده، سازماندهی شده، برنامهدار، بابرنامه، طبق برنامه روشمند، قانونمند، متدیک
برنامهریزی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] برنامهریزی کردن، طرح کردن، فازبندی کردن تعیین سیاستکردن، سیاستگذاری کردن، طرح دادن، برنامه دادن
فهرستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد هه، لیست، جدول، لیست اقلام، فهرست اقلام، موجودی، صورت، صورت دارایی، فهرست اموال، صورت موجودی، سیاهه کالا، دفتر، دفتر دارایی، دفتر موجودی آرایه، اندکس
برنامهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] برنامه، طرح، سیاست▼ برنامهریزی، سیاستگذاری، سازماندهی، ساماندهی، اسبابچینی طرح، لایحه، پیشنویس، مانیفست بودجه
برنامهریزی شدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی برنامهریزی شده، سازماندهی شده، برنامهدار، بابرنامه، طبق برنامه روشمند، قانونمند، متدیک
برنامهریزی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] برنامهریزی کردن، طرح کردن، فازبندی کردن تعیین سیاستکردن، سیاستگذاری کردن، طرح دادن، برنامه دادن
کامپیوتری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یوتری کردن، مکانیزه کردن، برنامه نوشتن پیادهسازی کردن، راهاندازیکردن تنظیم کردن نصب کردن اسکن کردن، وارد کامپیوتر کردن، تایپ کردن