فاصلهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد صله، وقفه، فرجه، فترت، حد فاصل، بادخور، خلال درز، شکاف▼ درنگ آنتراکت، زنگ تفریح، مجال، استراحت فاصلۀ کم، کوتاهی فاصلۀ زیاد، درازی، طول آزادی عمل، دا
استراحتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه راحت، آسایش، آرامش، تمدّد، راحت، آسودگی، عدم فعالیت، نشاط بادخور، هواخوری مدیتیشن رفع خستگی فراغت، مجال خواب
بهدستآمدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ده، بهارث رسیده، موروثی، بادآورده، ازآبگرفته (بهآسانی و بیزحمت)، دریافتشده، گرفتهشده، مأخوذ
کلانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی [صفات ثروت]، بیحدوحساب، هنگفت، معتنابه بزرگ، وافر، فراوان بادآورده، مفت
سازمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، نظام، سامانه، هیئت، تشکیلات، ارگان، ساختار، بافت، بدنه، بدن، ارگانیسم آرایه حزب، رژیم، سازمان سیاسی تشکیلات سازمانی، ساختار سازمانی، نمودار سازمانی