باتقوافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب تقی، مؤمن، باایمان، پرهیزگار، متدین، مذهبی، دیندار، مخلص، مطیع، احترامگذار، معتقد، راشد، عابد عامل، مسجدی، مذهبی، فرقهای شخص مذهبی، مجاهد، شخص فرق
مذهبی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب کردن، ازخدا ترساندن، باتقوا کردن، بهآیین خدا فرا خواندن، قانع کردن
پرهیزگارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات گار، پرهیزکار، باتقوا، عفیف، پاکدامن، پارسا، وارسته، بهحق، عادل، شریف مسیحایی، باوجدان، بامعرفت، انسان موظف قدیس، خداشناس، مؤمن خداترس
استوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ، ثابت، پابرجا، غیرمنقول، باثبات، پایدار، درحالت تعادل، درحالتتوازن، ثابت [رنگ]، ریشهکرده، محونشدنی، پاکنشدنی، حکشده، برسنگ نوشته، ریشهدار، جای
شعاع نورانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، پرتو، تیغ، شعشعه، شعاع، باریکه، سو، بارقه، آذر، برق، صاعقه، جرقه، اخگر، آذرخش، شراره، شرار، شرر، اشعه، امواج الکترومغناطیس لیزر فوتون برق، الک